طنین صدای خشک و بی روحی که نامم را از نمیدانم کجا فریاد می کشید در گوشم می پیچید.مهم نبود دقیقا از کجا این صدا به گوشم میرسید،مهم آن بود که که اگر کسی کاری با من داشت می توانست خودش را اندکی به زحمت بیاندازد و پیش من بیاید. از آدم های خودخواه متنفر بودم. شاید برای همین هم من را اینجا زندانی کرده اند آخرین روز بخش روان
عاشقانه ترین قطرات سرگیجه
گوشم ,های ,خودخواه ,متنفر ,آدم ,بیاید ,و پیش ,بیاندازد و ,زحمت بیاندازد ,پیش من ,من بیاید
درباره این سایت